شناخت الگوها و رفتار کاربران در تعامل با وبسایت، نقش بسزایی در موفقیت خدمات سئو سایت دارد. اما پایش و ارزیابی این الگوها چگونه امکانپذیر است؟ همچنین چگونه میتوان با شناسایی رفتار کاربران، تعامل آنها را به سمت مطلوبتر سوق داد؟ در این مقاله، مهمترین شاخصهای رفتاری کاربران در وبسایت تشریح خواهد شد. با خواندن این مقاله با موضوعات زیر آشنا خواهید شد:
- این شاخصهای رفتاری دقیقاً چه هستند؟
- چه بینشها و درکی را در مورد کاربران فراهم میکنند؟
- چگونه میتوان این شاخصها را اندازهگیری و پایش کرد؟
- چطور میتوان این شاخصها را بهبود بخشید؟
همچنین، نحوه تأثیر ساختار وبسایت و سرعت بارگذاری آن بر رفتار کاربران و ارتباط بین قصد جستجو و الگوهای رفتاری توضیح داده خواهد شد.
رفتار کاربر یا User Behavior چیست؟
رفتار کاربر به تمامی اعمال و تعاملاتی اطلاق میشود که یک بازدیدکننده قبل و حین حضور در یک وبسایت انجام میدهد و شامل موارد زیر است:
- موارد و موضوعاتی که کاربر کلیک میکند.
- نحوه اسکرول کردن کاربران در صفحات وب
- نقاطی که کاربران از صفحه خارج شده و وبسایت را ترک میکنند
رصد کردن و ردیابی رفتار کاربران، به درک بهتر الگوهای تعامل و رفتار کاربران با وبسایت و شناسایی موانع و نقاط قوت و جذابیتهای وبسایت برای کاربران کمک میکند.
رفتار کاربر و موتورهای جستجو
موتورهای جستجو از الگوریتمهای پیچیدهای برای رتبهبندی نتایج استفاده میکنند. الگوریتمها عامل اصلی ترتیب و نمایش نتایج جستجو هستند. اگرچه نحوه دقیق کارکرد این الگوریتمها حتی برای متخصصان SEO نیز چالشبرانگیز است، ولی درک کلی از نحوه جمعآوری و تحلیل داده توسط موتورهای جستجو برای فعالیت در حوزه SEO ضروری است. گوگل با بیش از ۹۰٪ سهم بازار جستجو، مهمترین موتور جستجو در دنیا محسوب میشود.
خوشبختانه گوگل در مورد نحوه جمعآوری دادهها تا حدودی شفافیت دارد. گوگل از برنامههای خودکار موسوم به ربات یا کراولر برای شناسایی و فهرستبندی یا به اصطلاح ایندکس کردن صفحات وب استفاده میکند. اطلاعات یافت شده در پایگاه دادهای به نام ایندکس (Index) ذخیره میشوند. هنگام جستجوی کاربران، درخواست به این پایگاه ارسال و الگوریتمهای گوگل نتایج را بر اساس عوامل رتبهبندی مختلف به صورت سلسله مراتبی مرتب و بازگردانده میشود. گوگل از بیش از ۲۰۰ عامل برای رتبهبندی نتایج جستجو استفاده میکند. گوگل توجه ویژهای به شاخصهای تجربه کاربری دارد. این شاخصها عبارتند از:
- نرخ کلیک (Click-through-rate)
- نرخ پرش (Bounce Rate)
- نرخ تبدیل (Conversion Rate)
- کانالهای هدایت به صفحه (Navigation Channels)
- مدت زمان هر جلسه (Session Duration)
- فراوانی جلسات (Session Frequency)
این شاخصها نشاندهنده کیفیت تعامل کاربر با یک صفحه وب هستند. گوگل و سایر موتورهای جستجو، شاخصهای تجربه کاربری را در نظر میگیرند تا مطمئن شوند که نتایج نمایش داده شده، مرتبط با نیاز اطلاعاتی کاربر بوده و محتوای ارائه شده واقعاً برای آنها ارزشمند است.
برای مشاوره رایگان میتوانید با کارشناسان ما در تماس باشید
به عنوان مثال، اگر به دنبال خرید کفش ورزشی مناسب برای دویدن باشیم، عبارت “بهترین کفشهای ورزشی مناسب دویدن” را جستجو میکنیم.
گوگل با در نظر گرفتن شاخصهای رفتاری، مرتبطترین نتایج را بر اساس نیاز ما نمایش میدهد.
نحوه تعامل کاربران با صفحات پیشنهادی گوگل، دادههای بیشتری را در اختیار الگوریتمهای آن قرار میدهد. به عنوان مثال اگر تعداد زیادی از کاربران، بلافاصله پس از ورود به یک صفحه آن را ترک کنند، احتمالاً آن محتوا چندان با عبارت “بهترین کفش ورزشی مناسب دویدن” مرتبط نبوده است. گوگل این موضوع را تشخیص داده و احتمالاً رتبه آن صفحه در نتایج جستجو را کاهش میدهد.
البته عوامل دیگری نیز میتوانند منجربه خروج سریع کاربران از یک صفحه شود که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
patent گوگل در خصوص رفتار کاربر
در سال ۲۰۱۵ گوگل پتنتی به نام “تغییر رتبهبندی نتایج جستجو بر اساس بازخورد ضمنی کاربر و مدلی از سوگیری ارائه” معرفی کرد. این پتنت نحوه جمعآوری و استفاده گوگل از دادههای رفتاری برای تنظیم رتبهبندی نتایج جستجو را نشان میدهد و تحول مهمی در عملکرد الگوریتمهای گوگل محسوب میشد.
گوگل موتور تنظیم رتبهبندی را به عنوان مکمل الگوریتم اصلی خود معرفی کرد که وظیفه آن رتبهبندی مجدد نتایج بر اساس بازخوردهای ضمنی کاربر مانند کلیک بر روی نتایج جستجو است.
پتنتهای گوگل قادر به رصد طیف وسیعی از شاخصهای رفتار کاربر هستند و از دادههای مکانی برای بهبود نتایج جستجو بر اساس موقعیت مکانی کاربر استفاده میکنند. مشخصاً دادههای رفتاری برای گوگل بسیار مهم هستند و آنها را برای بهبود رتبهبندی و رضایت کاربران به کار میبرد. بنابراین تحلیل رفتار کاربران نقش کلیدی در استراتژیهای سئو سایت دارد.
معیارها و شاخصهای رفتار کاربر
شاخصهای رفتار کاربر اطلاعات ارزشمندی هستند که بینشی در مورد نحوه تعامل بازدیدکنندگان با وبسایت فراهم میکنند. پیگیری این شاخصها به بهبود تجربه کاربری، افزایش نرخهای تبدیل و بهبود رتبهبندی جستجو کمک میکند. بنابراین شناسایی و پیگیری شاخصها ی مهم در استراتژی SEO حائز اهمیت است.
نرخ کلیک (CTR)
نرخ کلیک یا Click-Through-Rate (CTR) یک شاخص مهم برای سنجش میزان کلیک کاربران بر روی لینک وبسایت در صفحه نتایج جستجو است. CTR نسبت تعداد کلیک بر روی یک لینک به تعداد نمایش آن لینک در صفحه نتایج جستجو را نشان میدهد (Impression). به عنوان مثال اگر لینک یک صفحه ۲۰۰۰ بار در نتایج جستجو نمایش داده شود و تنها ۲ بار بر روی آن کلیک شود، CTR آن صفحه ۰.۱ درصد خواهد بود. CTR بیشتر بیانگر جذابیت بیشتر صفحه برای کاربران است.
نحوه ردیابی و ارزیابی CTR
بهترین روش برای ردیابی و ارزیابی CTR استفاده از ابزار سرچ کنسول گوگل (Google Search Console) است. با ورود به این ابزار و انتخاب گزینه “Search Results”، یک نمودار ظاهر میشود که با انتخاب سه متغیر “Clicks”، “Impressions” و “Average CTR” در بالای نمودار، تغییرات CTR در مدت زمان مشخص قابل بررسی است. این ابزار اطلاعات دقیق و بهروزی از CTR صفحات سایت بر اساس دادههای گوگل ارائه میدهد و میتواند کمک شایانی به بهینهسازی صفحات و افزایش CTR بکند.
در نمودار سه خط نمایش داده شده است که هر شاخص را در بازه زمانی سه ماه گذشته نشان میدهد که میتوان بازه زمانی را تغییر داد.
برای مشاهده این معیارها برای URL های خاص به پایین بروید و روی “Pages” کلیک کنید.
در مورد CTR چه کنیم؟
ابتدا باید موقعیت صفحه در نتایج جستجو بررسی شود. اگر صفحه در رتبه پایینی مثلاً رتبه دهم صفحه اول یا حتی صفحه دوم قرار گرفته باشد، این میتواند یکی از دلایل اصلی CTR پایین باشد.
در مثال بالا، همانطور که میبینید موقعیت صفحه در رتبه ۲۸ قرار دارد. اگر بتوان رتبه این صفحه را در صفحه اول نتایج بالاتر برد، قطعاً CTR آن افزایش خواهد یافت.
موقعیت یک صفحه در نتایج جستجوی گوگل تأثیر مستقیمی بر CTR آن دارد. صفحات با رتبه بالاتر در صفحه اول به طور طبیعی ترافیک و کلیک بیشتری دریافت میکنند.
اما اگر صفحهای با وجود رتبه بالا، CTR پایینی داشته باشد، باید عنوان و متادیسکریپشن آن بررسی شود تا اطمینان حاصل شود که به صورت جذابی نوشته شدهاند و کاربر را به کلیک بر روی لینک صفحه ترغیب میکنند.
برای نوشتن متا دیسکریپشن های جذاب تر باید کیورد ریسرچ کامل تری انجام دهید. این کار به شما اجازه می دهد که کوئری های مربوط به کلمه کلیدی اصلی خود را پیدا کنید. سپس شما می توانید از این کلمات در متا دیسکریپشن خود استفاده کنید.
من برای این کار به شما ابزار keyword overview Semrush را توصیه می کنم. نحوه استفاده از این ابزار به این صورت است: به قسمت keyword overview بروید:
سپس یک کلمه کلیدی اصلی را وارد کنید. برای مثال کفش کتانی و بر روی سرچ کلیک کنید:
اسکرول کنید و به پیشنهادات کلمات کلیدی و سوالاتی که semrush در اختیار شما می گذارد نگاه کنید:
شما می توانید با نگاه به نتایج رقبا نحوه استفاده آنها از کلمات کلیدی در متادیسکریپشن را بررسی کنید»
همچنین افزودن کدهای اسکیما (Schema Markup) به صفحه وب کمک میکند موتورهای جستجو آن را بهتر درک کنند و اطلاعات را به طور صحیح برای کاربران پردازش کنند که در نتیجه موجب نمایش اسنیپتهای غنی (ریچ اسنیپت : Rich Snippet) و جذابتری در نتایج جستجو میشود و میتواند به بهبود CTR کمک کند.
برخی از انواع ریچ اسنیپت عبارتند از:
- رتبهبندی و امتیازدهی ستارهای
- نظرات و دیدگاهها
- تاریخ رویدادها
- قیمت محصولات
این موارد با ارائه اطلاعات بیشتر از صفحات وب در صفحه نتایج جستجو، باعث جذابتر شدن آنها برای کاربر و در نتیجه افزایش احتمال کلیک میشوند.
تصویر زیر نمونهای از یک ریچ اسنیپت است که برای صفحه دستور پخت کیک شکلاتی نمایش داده می شود.
آنالیز CTR چه اطلاعاتی ارائه می دهد؟
اگر صفحهای CTR بالایی داشته باشد به این معنی است که کاربران محتوای آن را مرتبط با عبارت جستجو شده خود میدانند. اما کاربران بدون کلیک روی صفحه، چگونه میتوانند مرتبط بودن آن با جستجوی خود را تشخیص دهند؟
کاربران با مشاهده تگ عنوان متا و و تگ متادیسکریپشن در نتایج جستجو، میتوانند تشخیص دهند که آیا محتوای صفحه با نیاز اطلاعاتیشان مرتبط است یا خیر. عنوان و توضیحات متا ایده خوبی از تناسب محتوا با عبارت جستجو شده به کاربر میدهند. در واقع کاربران قبل از کلیک بر روی لینک، با مشاهده عنوان، متادیسکریپشن و اسنیپتهای غنی درک میکنند که آن صفحه احتمالاً پاسخگوی نیاز اطلاعاتی آنها خواهد بود.
تگ عنوان و متادیسکریپشن باید به صورت جذاب و توصیفی بهینهسازی شده باشند. همچنین باید از طولانی شدن بیش از حد آنها جلوگیری کرد. طول مناسب تگ عنوان ۵۰ تا ۶۰ کاراکتر و متادیسکریپشن ۱۵۰ تا ۱۶۰ کاراکتر است.
نرخ پرش (Bounce Rate)
نرخ پرش یا Bounce Rate میزان کاربرانی را نشان میدهد که وارد صفحه وب میشوند و بدون تعامل با صفحه، آن را ترک میکنند. نرخ بالای پرش به معنای تجربه کاربری ضعیف است و گوگل آن را نشانهای منفی برای رتبهبندی میداند. بنابراین کاهش نرخ پرش از طریق بهینهسازی صفحه و محتوا میتواند به بهبود رتبه و جذب کاربر کمک کند.
نحوه ارزیابی و ردیابی نرخ پرش
برای مشاهده نرخ پرش در گوگل آنالیتیکس نسخه ۴ باید گزارشات را سفارشیسازی کرد. ابتدا باید وارد گوگل آنالیتیکس شده و سپس روی گزینه ” Reports” کلیک نمود.
در مرحله بعد، روی “Acquisition” کلیک کنید. سپس بر روی گزینه “User Acquisition” یا ” Traffic Acquisition” کلیک کنید.
روی آیکون قلم در سمت راست بالای صفحه کلیک کنید.
سپس بر روی “Metrics” کلیک نمایید
روی “Add Metric” کلیک کنید و از لیست پیش رو گزینه “Bounce Rate” را انتخاب کنید
در نهایت بر روی “Apply” کایک کنید
اکنون، میتوانید نرخ پرش ترافیک «Organic»، «Direct» و «Referral» را مشاهده کنید:
سوال این است که نرخ پرش مطلوب چقدر است و چه میزانی از نرخ پرش، نرخ بالا محسوب میشود؟ نرخ پرش مطلوب بستگی به اهداف سایت دارد. به عنوان مثال، برای سایتهای تجارت الکترونیک نرخ پرش به طور متوسط ۲۰ تا ۴۵ درصد است که نرخ قابل قبولی است. زیرا کاربران این سایتها معمولاً هدف مشخصی مثل خرید دارند و پس از انجام آن ممکن است صفحه را ترک کنند. برای سایتهای جذب لید نیز نرخ پرش ۳۰ تا ۵۵ درصد عادی است. بنابراین باید نرخ پرش را با توجه به نوع و اهداف سایت ارزیابی کرد. البته کاهش نرخ پرش تا حد ممکن همواره مطلوب است.
آنالیز و ارزیابی نرخ پرش چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
نرخ پرش بالا بیانگر عدم تناسب محتوا، ارتباط یا قابلیت استفاده سایت با انتظارات کاربران است که نشان دهنده وضعیت نامطلوبی برای سایت میباشد. در صفحاتی که نرخ پرش بالایی دارند، ابتدا باید میزان ارتباط محتوا با کلمات کلیدی هدف ارزیابی شود و مطمئن شد که محتوای ارزشمند و مفیدی برای مخاطب ارائه میشود.
عوامل دیگری که میتوانند منجر به افزایش نرخ پرش شوند عبارتند از:
- سرعت بارگذاری پایین صفحه
- عدم وجود دکمههای فراخوانی به اقدام و ترغیب کاربران به انجام یک کار خاص
- نسبت بالای تصاویر به متن بدون ارزش افزوده
- طراحی و ساختار نامناسب صفحه
- عدم سازگاری صفحه با دستگاههای موبایل
- تبلیغات یا پنجرههای بازشو اضافی مانند پاپآپ
- پخش خودکار رسانهها
- ابهام در ارزش ارائه شده
- ساختار نامناسب ناوبری
- محتوای قدیمی و بروزرسانی نشده
میانگین مدت زمان نشست (Average Session Duration)
میانگین مدت زمان نشست، نشاندهنده متوسط مدت زمانی است که کاربران بهطور فعال در سایت حضور دارند. به عبارتی دیگر نسبت مجموع مدت زمان نشستهای فعال به تعداد کل نشستها در بازه زمانی مشخصی است. برای سایتهای خبری که کاربران معمولاً تنها عناوین یا بخشهایی از مطالب را میخوانند، این مدت زمان کوتاه بوده و در نتیجه میانگین مدت زمان نشست پایین میآید. زیرا تعداد نشستها زیاد ولی مدت زمان هر نشست کم است.
نحوه ارزیابی و ردیابی میانگین مدت زمان نشست
گوگل آنالیتیکس را باز کنید و دقیقاً همان مراحل پیگیری نرخ پرش را دنبال کنید. از منوی کشویی معیارها گزینه “Average Session Duration” را انتخاب کنید.
سپس میتوان میانگین مدت زمان نشست را برای انواع ترافیک ارگانیک، مستقیم و ارجاعی به طور جداگانه مشاهده نمود.
میانگین مدت زمان نشستی که بین ۲ تا ۴ دقیقه باشد، یک مقدار خوب و قابل قبول به حساب میآید و به عنوان مقدار مطلوب در نظر گرفته میشود.
آنالیز میانگین مدت زمان نشست چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
Session Duration یا همان زمان ماندگاری کاربران در سایت پس از ورود به آن، یک شاخص مهم برای ارزیابی کیفیت تجربه کاربری و میزان جذابیت محتوا است. زمانی که کاربران وقت قابل توجهی را در سایت سپری میکنند، نشاندهنده جذاب بودن محتوا و تناسب آن با نیازهای اطلاعاتی کاربران است. همچنین بیانگر آن است که کاربران درگیر فرایند کاوش در سایت شدهاند و از تعامل با آن لذت میبرند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت ماندگاری کاربران، نشاندهنده تجربه کاربری مثبت و رضایتبخش آنها از سایت است.
طراحی رابط کاربری ساده و ناوبری آسان، سرعت بارگذاری بالای صفحات و ظاهر بصری جذاب، سه عامل تأثیرگذار در افزایش رضایتمندی کاربران هستند. از سوی دیگر، میانگین پایین مدت زمان بازدید در برخی صفحات، نیاز به بررسی دقیق برای شناسایی مشکلات احتمالی مانند محتوای نامرتبط، تجربه کاربری ضعیف یا طراحی نامناسب صفحه را مطرح میکند تا بتوان با رفع آنها، کیفیت تعامل کاربران با سایت را ارتقا داد.
علل احتمالی میانگین پایین مدت زمان بازدید صفحات میتواند شامل موارد زیر باشد:
- محتوای نامرتبط
- تجربه کاربری ضعیف
- کیفیت پایین محتوا
- طراحی ضعیف صفحه
- نگنجاندن تصاویر یا ویدیوها
- نداشتن CTA و لینکهای داخلی
- عدم سازگاری با موبایل
- تبلیغات یا پاپآپهای مزاحم و اضافی
نرخ تبدیل (conversion rate)
ابتدا باید اقدامات تبدیل برای سایت و کسب و کار تعریف و مشخص گردد. تبدیل میتواند بسته به اهداف سایت، اشکال متفاوتی به خود بگیرد و شامل اقداماتی باشد که بخشی از مسیر مشتری یا قیف بازاریابی هستند. برای مثال، ثبت نام در خبرنامه، پر کردن فرم تماس یا اضافه کردن کالا به سبد خرید، همگی به عنوان تبدیل در نظر گرفته میشوند. از سوی دیگر، تبدیل میتواند شاخص مالی مهمی مانند خرید اینترنتی یا خرید اشتراک سرویس و خدمات باشد.
پس از تعیین نقاط تبدیل، میتوان از شاخص نرخ تبدیل برای پیگیری آنها استفاده کرد. بر خلاف Universal Analytics، گوگل آنالیتیکس امکان رصد دو نوع نرخ تبدیل را فراهم میکند: “نرخ تبدیل نشست” و “نرخ تبدیل کاربر”. نرخ تبدیل کاربر، درصد کاربرانی است که هنگام بازدید از سایت اقدام مورد نظر را انجام دادهاند. نرخ تبدیل نشست، درصد نشستهای فعالی است که طی آنها هر نوع تبدیلی رخ داده است.
نحوه ارزیابی و ردیابی نرخ تبدیل
ابتدا وارد گوگل آنالیتیکس شده و سپس روی گزینه ” Reports” کلیک کنید.
روی گزینه “Acquisition” کلیک کنید. سپس در زیر منوی آن گزینه ” Traffic Acquisition” را انتخاب کنید و بر روی آیکون قلم در سمت راست بالای صفحه کلیک کنید.
روی «Add Metric» کلیک کنید و سپس روی «User Conversion Rate» یا «Session Conversion Rate» کلیک کنید.
سپس میتوان اطلاعات را مطابق جدول مشاهده کرد. همچنین با کلیک بر روی گزینه «All Events» میتوان تبدیلهای خاصی را انتخاب و مشاهده کرد.
پس از کلیک بر روی “All Events”، فهرستی از رویدادهای قابل انتخاب مانند “Purchase” نمایش داده میشود که میتوان گزینه مدنظر را انتخاب نمود.
آنالیز نرخ تبدیل چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
Conversion Rate یا نرخ تبدیل نشان میدهد کدام اقدامات مورد نظر در سایت برای مخاطبان جذابتر است. همچنین مشخص میکند کدام صفحات نرخ تبدیل بالا و کدام یک نرخ تبدیل پایینی دارند. در صورت پایین بودن نرخ تبدیل برخی صفحات، نیاز است علل آن بررسی و صفحات مذکور بهینهسازی شوند.
علل احتمالی پایین بودن نرخ تبدیل برخی صفحات عبارتند از:
- فقدان CTA جذاب و مؤثر برای ترغیب کاربران به انجام اقدامات مدنظر و افزایش نرخ تبدیل
- عدم تناسب پیامرسانی و محتوای صفحه با نیازها و خواستههای مخاطبان هدف
- طراحی نامناسب و ناکارآمد صفحه و رابط کاربری که مانع از انجام فرآیند تبدیل توسط کاربران میشود
- وجود مشکل در کارکرد فیلدها و دکمههای فرمهای صفحه
- موقعیتیابی نادرست یا عدم تناسب محصولات/خدمات با نیازها و خواستههای کاربران
همسویی استراتژیهای بازاریابی و محتوا با نیاز کاربران، منجر به افزایش تمایل آنها به انجام اقدامات مطلوب از جمله خرید یا عضویت در خبرنامه میشود. علاوه بر این، دادههای نرخ تبدیل برای مقایسه عملکرد نسخههای مختلف یک صفحه در آزمون A/B و تصمیمگیری دادهمحور در مورد بهینهترین نسخه با بیشترین نرخ تبدیل، حیاتی هستند.
بررسی مسیرها و الگوهای رفتاری کاربران Funnel Exploration & Path Exploration
بررسی قیفهای بازریابی (Funnel Exploration)
منظور از قیف یا فانل، مسیر مشخصی است که کاربران در تعامل با سایت طی میکنند. به عنوان مثال، اگر هدف یک سایت این باشد که کاربران پس از مشاهده یک آیتم، آن را به سبد خرید اضافه و سپس خرید کنند، فانل ممکن است شامل مراحل “مشاهدهی محصول > افزودن به سبد خرید > خرید محصول” باشد. قابلیت Funnel Exploration در گوگل آنالیتیکس به شما امکان میدهد مراحلی را که کاربران در طول فانل بازریابی شما طی میکنند، ردیابی کنید.
بررسی مسیر مشتری Path Exploration
اگرچه گزارش funnel exploration مفید است، اما گزارش مسیر یا path exploration بهترین جایگزین برای معیار جریان کاربر است. این گزارش نیز مسیر حرکت کاربران را در سراسر سایت شامل صفحات و رویدادها ردیابی میکند. اما انعطافپذیرتر است و الگوهای حلقهای و اطلاعاتی را بدون نیاز به مسیرهای از پیش تعریف شده نشان میدهد. میتوان مسیرهای خاص خود را تنظیم نمود یا اجازه دهیم گوگل آنالیتیکس به طور خودکار روندها را کشف و بررسی کند. از آنجا که بررسی مسیر بیشترین شباهت را به معیار جریان کاربر دارد، بهتر است روی آن تمرکز کنیم.
نحوه ارزیابی و ردیابی Funnel Exploration و Path Exploration
در GA4، روی «Explore» در سمت چپ صفحه کلیک کنید.
سپس بر روی گزینه ” Path Exploration Report ” کلیک نمایید
این گزارش امکان مشاهده الگوی رفتاری اکثر کاربران در سایت را فراهم میکند و فلوچارت نشان میدهد کاربران پس از ورود به سایت و شروع یک نشست، معمولاً چه مسیری را طی میکنند، چه تعاملاتی انجام میدهند و به طور کلی مسیر حرکت آنها در سایت چگونه است.
اگر روی «Step +1 more» کلیک کنید، رویداد جدیدی را مشاهده خواهید کرد که در این مورد «Scroll» است.
اگر روی هر step کلیک کنید، گوگل آنالیتیکس یک مرحله جدید را نشان میدهد.
دادههای قابل مشاهده را میتوان با انتخاب یکی از بخشهای سمت چپ صفحه سفارشیسازی کرد.
مثلاً با انتخاب گزینه «Mobile Traffic» میتوان مسیرهای متداول طی شده توسط کاربران از طریق دستگاههای تلفن همراه هنگام ورود به سایت را مشاهده کنید.
این گزارشات چه اطلاعاتی ارائه میدهند؟
گزارش بررسی مسیر در گوگل آنالیتیکس، مسیر عبور کاربران در سایت و مسیرهای متداول انجام تعاملات آنها با وبسایت را نشان میدهد. این گزارش کمک میکند تا مراحل دقیق حرکت کاربران، نقاط خروج احتمالی و موانعی که باعث کندی یا متوقف شدن آنها میشود را شناسایی کنید. با بهدستآوردن این اطلاعات میتوانید تجربه کاربری را بهینهسازی کرده و موانع مسیر حرکت کاربر را برطرف نمایید.
به عنوان مثال اگر کاربران در صفحه پرداخت متوقف میشوند، باید اطمینان حاصل کنید عناصر مختلف صفحه مانند دکمه “تکمیل خرید” به درستی کار میکنند. همچنین باید فرمهایی که کاربران اطلاعات خود را در آنها وارد میکنند را بررسی کنید. میتوانید گزینههای پرداخت میهمان ارائه دهید و تعداد مراحل لازم برای تکمیل خرید را کاهش دهید تا مسیر را بهینه کنید.
نرخ خروج یا Exit Rate
Exit Rate یا نرخ خروج بیانگر این است که چند درصد از بازدیدکنندگان یک صفحه خاص، پس از مشاهده آن صفحه از سایت خارج میشوند. این معیار بدون توجه به اینکه کاربر چند صفحه دیگر را مشاهده کرده، تنها خروج از آخرین صفحه را محاسبه میکند. مثلاً اگر کاربری پس از ورود به صفحه اصلی، صفحه مقالهای درباره فراری را باز کرده و از آنجا خارج شود، خروج از صفحه مقاله فراری محسوب میشود. نرخ خروج با تقسیم تعداد خروجها بر تعداد بازدید صفحه به دست میآید.
نحوه ارزیابی و ردیابی نرخ خروج
در گوگل آنالیتیکس روی «Explore» کلیک کنید و سپس بر روی «Blank» کلیک کنید.
روی علامت “+” در کنار “Dimension” کلیک کنید.
روی “Page/Screen” و سپس “Page path and screen class” کلیک کنید. سپس روی «Import» کلیک کنید.
در مرحله بعد، روی علامت “+” در کنار “Metrics” کلیک کنید.
گزینههای Exits، Views، Bounce Rates و Sessions را انتخاب کرده و روی Import کلیک کنید.
سپس باید بخش «Page path and screen class» را به بخش «Rows» کشیده و رها کنید (drag and drop).
سپس، “Metrics” را به بخش “Values” بکشید.
اکنون می توان دادههای این معیارها را برای URL های مختلف مشاهده نمود. برای محاسبه نرخ خروج، باید تعداد خروجها را بر تعداد نشستها تقسیم کرد.
به عنوان مثال اگر یک صفحه 25 خروج و 27 بازدید داشته باشد، نرخ خروج آن 25 تقسیم بر 27 یعنی حدود 0.9 درصد خواهد بود.
اگر یک صفحه نرخ خروج بالایی داشته باشد، میتوان الگوهای تعامل کاربران با محتوای صفحه را بررسی کرد تا دلیل خروج آنها مشخص شود. علل احتمالی میتواند زمان بارگذاری طولانی، محتوای نامربوط، طراحی ضعیف یا نبود CTAها و لینکهای داخلی مرتبط باشد.
نرخ خروج چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
با شناسایی صفحاتی که بیشتر میزان نرخ خروج را داشتهاند، میتوان صفحات نیازمند بهبود و بهینهسازی را نشخص کرد و آنها را ارنقا داد. البته لازم است نوع سایت و اهداف سایت خود را در نظر بگیرید. اگر سایت تجارت الکترونیک است، طبیعی است که صفحات تشکر نرخ خروج بالایی داشته باشند چرا که هدف این است کاربران از آنجا خارج شوند. اما اگر صفحات پرداخت نرخ خروج بالایی داشته باشند، نشانه ترک سبد خرید توسط کاربران قبل از خرید است.
نرخ بازگشت (Retention)
Retention Rate یا همان گزارش حفظ کاربر در گوگل آنالیتیکس (نرخ بازگشت)، تعداد کاربران جدید و بازگشتی را که در یک بازه زمانی مشخص به سایت مراجعه کردهاند نشان میدهد. کاربر جدید به فردی اطلاق میشود که برای اولین بار در آن بازه زمانی وارد سایت شده است. در مقابل، کاربر بازگشتی کسی است که قبلاً حداقل یک بار در همان بازه زمانی به سایت مراجعه کرده و مجدداً از آن بازدید کرده است.
معمولاً در سایتهای تازه تأسیس، تعداد کاربران جدید بیشتر از کاربران بازگشتی است که ناشی از فعالیتهای بازاریابی اولیه برای معرفی سایت است. با گذر زمان و تکمیل سایت، انتظار میرود تعداد کاربران بازگشتی افزایش یابد، اما نسبت خاصی برای آن وجود ندارد و سایت باید اهداف خود را تعیین کند و روند بازدید را رصد نماید.
نحوه ارزیابی و ردیابی نرخ بازگشت
در گوگل آنالیتیکس، روی “Reports ” در سمت چپ صفحه کلیک کنید. سپس روی “Retention” کلیک کنید.
این گزارش نمای کلی از کاربران جدید و بازگشتی سایت را نمایش میدهد. همانطور که مشاهده میکنید، این سایت تعداد کاربران جدید بسیار بیشتری نسبت به کاربران بازگشتی دارد.
در پایین گزارش دو نمودار دیگر را نیز مشاهده خواهید کرد: یکی نمودار بازگشت کاربر بر اساس گروه (User retention by cohort) و دیگری تعامل کاربر بر اساس گروه (User engagement by cohort) است.
“بازگشت کاربر بر اساس گروه” نشان میدهد کدام کاربران جدید در هر روز از بازه زمانی ردیابی شده، مجدداً به سایت مراجعه میکنند. “تعامل کاربر بر اساس گروه” میزان تعامل میانگین این کاربران با سایت را ردیابی میکند.
اگر بیشتر پایین بروید، دو نمودار دیگر برای “بازگشت کاربر” و “تعامل کاربر” میبینید که به صورت بصری تعداد کاربران جدیدی را که هر روز مجدداً به سایت مراجع میکنند و میزان تعامل میانگین کاربران حفظ شده را نشان میدهند.
اهمیت نرخ بازگشت کاربر بستگی به نوع سایت و اهداف آن دارد. در وبلاگها و سایتهای انتشاراتی که محتوا محور هستند، هدف نرخ بالای بازگشت و حفظ کاربر است. اما در سایتهایی مانند رستورانهای خانوادگی، نرخ پایین بازگشت کاربر طبیعی است. در نهایت نوع سایت تعیین میکند این معیار تا چه حد برای وبسایت اهمیت دارد.
نرخ بازگشت چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
مهمترین اطلاعاتی که از گزارش بازگشت کاربر به دست میآید، میزان مشارکت و تعامل و وفاداری مخاطب با سایت است. اگر یک کاربر بارها در یک بازه زمانی به سایت بازگردد، نشان میدهد محتوا را ارزشمند و جذاب مییابد. وقتی یک سایت قابل اعتماد باشد و نیاز کاربران را برآورده کند، به موجب آن اعتبار کسب میکند. در مقابل، نرخ پایین بازگشت کاربر ممکن است نشان دهد محتوا نیاز مخاطب را برآورده نمیکند و یا با عملکرد ضعیف سایت مرتبط باشد.
ساختار سایت و تجربه کاربری (UX)
جذب و حفظ بازدیدکنندگان بالقوه برای موفقیت سایت حیاتی است. اگر ساختار سایت قوی نباشد، کاربران سریع از صفحات خارج میشوند. وقتی ساختار سایت سازمانیافته باشد، کاربران به راحتی با آن تعامل برقرار میکنند. ساختار منسجم سایت به آنها کمک میکند اطلاعات مورد نیاز را پیدا کرده و روابط بین صفحات مختلف را درک نمایند.
روشهای متعددی برای سازماندهی ساختار سایت وجود دارد از جمله:
– ایجاد جریان منطقی: سازماندهی محتوا به صورت منطقی به گونهای که کاربران از یک صفحه یا موضوع به دیگری هدایت شوند. این امر سفری روان و جذاب در سایت را تسهیل میکند.
– لینکدهی داخلی استراتژیک: قرار دادن لینکهای داخلی به صورت استراتژیک در محتوا به گونهای که کاربران را به صفحات مرتبط و باارزش هدایت کند.
– طراحی منوی کاربرپسند: منو باید شهودی، قابل دسترس و منطقی سازماندهی شده باشد و کاربران را به سادگی به بخشها و صفحات دیگر هدایت کند.
– تعریف سلسلهمراتب سایت: دستهبندی اصلی و فرعی سایت باید به طور واضح تعریف شود تا نقشه راهی روشن برای کاربران فراهم کند.
اگر کاربران در صفحه اصلی فهرست محصولات را ببینند اما لینکدهی داخلی برای هدایت آنها به صفحات اختصاصی محصولات وجود نداشته باشد، چگونه میتوانند به بخشهای دیگر سایت بروند؟ همچنین اگر منوی ناوبری مبهم باشد و کاربرپسند نباشد، احتمال خروج کاربر از سایت وجود دارد. یا اگر لینک جذابی مثل وبلاگ مرتبط پیدا کنند، اما آن لینک خراب باشد، شکست بزرگی برای سایت محسوب میشود. ساختار مناسب سایت و فراهم کردن UX عالی را میتوان با طراحی پارکهای تفریحی مقایسه کرد.
قلعههای نمادین در دیزنیورلد مانند جاذبههای اصلی هستند که بازدیدکنندگان را از خیابان اصلی به سمت خود جذب میکنند. از آنجا مسیرهای مختلفی با جاذبههای دیدنی دیگر منشعب میشود. به همین ترتیب، ساختار سایت باید به گونهای طراحی شود که با استفاده از لینکدهی داخلی استراتژیک، بازدیدکنندگان را به کاوش در صفحات دیگر ترغیب کند. این امر UX عالی ایجاد میکند و احتمال تعاملات موفق در سایت را افزایش میدهد.
ساختار و طراحی ساده، تجربه کاربری بهتر
طراحی سایت باید نسبتاً ساده و فاقد پیچیدگی اضافی باشد. اقدامات مورد انتظار از بازدیدکنندگان باید به صورت شفاف و روشن مشخص شود. به عنوان مثال، صفحه پرداخت در یک سایت تجارت الکترونیک باید ساده طراحی شود و دکمه پرداخت به صورت برجسته و متمایز نمایش داده شود. استفاده از عناصر و اجزای متعدد و متنوع میتواند موجب حواس پرتی و سردرگمی کاربر شده و باید از آن پرهیز کرد.
عدم افراط در لینکدهی
لینکهای داخلی و خارجی از ارکان مهم سایت محسوب میشوند. با این حال، نباید صفحات با لینکهای بیش از حد مورد نیاز اشباع شوند. افراط در لینکدهی میتواند موجب سردرگمی کاربر و منحرف شدن توجه او از محتوای اصلی صفحه گردد. برای هدایت کاربران به اعماق سایت، لینکها باید کاملاً مرتبط با موضوع محتوا باشند و تعداد آنها در حد متعادل نگه داشته شود. همچنین متن لینکها باید توصیفی و باشد و فاقد هر گونه ابهام باشد.
عمق کلیک (Click Depth)
Click Depth یا عمق کلیک سایت به تعداد کلیکهایی اشاره دارد که یک کاربر برای رسیدن به یک بخش خاص از سایت نیاز دارد. اگر ساختار و طراحی سایت پیچیده باشد و احساس سردرگمی به کاربر القا کند، احتمالاً تجربه مثبتی نخواهد داشت. کاربران باید بتوانند با کمترین تعداد کلیک به محتوای مورد نظرشان دست یابند. هرچند قاعده دقیقی برای تعداد کلیک بهینه وجود ندارد، اما به طور کلی سه کلیک یا کمتر توصیه میشود.
تگهای هدینگ (Headings)
ساختار صفحات وب باید به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد. استفاده از سلسله مراتب هدینگ و سرفصلها، راه مناسبی برای ایجاد ساختاری منطقی و قابل فهم برای رباتها و کاربران است. بدین منظور از تگهای هدینگ در HTML استفاده میشود تا به مرورگرها نحوه نمایش سرفصلها مشخص شود. در نتیجه، ساختار منسجم و منطقی صفحات وب به بهینهسازی برای موتورهای جستجو و بهبود تجربه کاربری کمک خواهد کرد. سلسله مراتب هدینگ به شرح زیر است:
- H1: این تگها برای عنوان صفحه استفاده میشوند و معمولاً پس از آنها مقدمهای برای محتوا قرار میگیرد.
- H2 و H3: این تگها بیشتر به عنوان زیرعنوان استفاده میشوند.
- H4 ، H5 و H6 این تگها برای اضافه کردن لایههای اضافی ساختار درون بخشهای زیرعنوان H2 و H3 به کار میروند.
استفاده از سلسله مراتب هدینگ، سایت را کاربرپسندتر میکند، زیرا قابلیت خواندن سریع مطالب صفحه را افزایش میدهد. کاربر میتواند با پیمایش به زیرعنوان مناسب، اطلاعات مورد نظر خود را به راحتی پیدا کند. این امر با توجه به الگوی مصرف محتوای آنلاینِ اکثر کاربران، حائز اهمیت است. در مجموع، رعایت سلسله مراتب هدینگ با افزایش قابلیت پیمایش صفحات، تجربه کاربر را بهبود میبخشد.
سرعت صفحه و تجربه کاربری
همه ما تجربه کلیک کردن روی لینکی به یک سایت را داریم تا پاسخ سؤالمان را بیابیم، اما سایت بسیار کند بارگذاری میشود. این احساس خوشایندی به کاربر نمیدهد. به همین دلیل سرعت بارگذاری صفحات اهمیت زیادی دارد. اگر صفحات سریع بارگذاری شوند، سایت کاربرپسندتر میشود. اما اگر صفحه کند و دشوار بارگذاری شود، کاربران احتمالاً آن را منفی ارزیابی کرده و سایت را ترک میکنند. این موضوع میتواند منجر به افزایش نرخ خروج فوری و تأثیر منفی روی رتبهبندی سایت شود.
نحوه ارزیابی سرعت صفحات سایت
سرعت کلی صفحه با ارزیابی معیارهای مختلف سنجیده میشود که معیارهای رایج عبارتند از:
- زمان اولین بایت یا Time to First Byte (TTFB): مدت زمانی که طول میکشد تا بارگذاری صفحه شروع شود.
- اولین نمایش محتوا یا First Contentful Paint (FCP): مدت زمانی که طول میکشد تا کاربر اولین عنصر صفحه را ببیند. این عنصر میتواند برای مثال یک تصویر باشد.
با در نظر گرفتن این معیارها میتوان سرعت کلی بارگذاری صفحه را به طور دقیق سنجید.
شاخصهای اصلی وب گوگل، مجموعهای از معیارها هستند که عملکرد کلی سایت از جمله سرعت بارگذاری صفحات را اندازهگیری میکنند. این سه معیار عبارتند از:
- نمایش بزرگترین محتوا Largest Contentful Paint (LCP): مدت زمان لازم برای بارگذاری محتوای اصلی صفحه
- اولین تأخیر ورودی First Input Delay (FID): مدت زمان لازم تا کاربر بتواند با صفحه تعامل داشته باشد
- جابهجایی تدریجی لایهبندی Cumulative Layout Shift (CLS): فراوانی جابجایی لایهبندی صفحه
توصیه میشود LCP یک صفحه باید 2.5 ثانیه یا کمتر باشد. FID باید 100 میلی.ثانیه یا کمتر و CLS باید 0.1 ثانیه یا کمتر باشد. برای مشاهده گزارش Core Web Vitals خود، به حساب Google Search Console خود بروید و روی Core Web Vitals کلیک کنید. نمودار عملکرد سایت برای تلفن همراه و یک نمودار برای عملکرد سایت برای دسکتاپ خواهید دید.
برای بررسی عملکرد سایت برای تلفن همراه روی “Open Report” در نمودار کلیک کنید.
سپس نمودار دیگری را میبینیم. گوگل مشکلات سایت را به سه دسته تقسیم میکند:
- ضعیف
- نیاز به بهبود
- خوب
اگر ماوس را روی ویجت علامت سوال نگه دارید و روی “بیشتر بیاموزید” کلیک کنید، به صفحه ای هدایت می شوم که نکات مفیدی از Google در مورد چگونگی رفع این مشکلات دارد.
راههای افزایش و بهبود سرعت صفحه
یکی از آسانترین راهها برای بهبود سرعت بارگذاری صفحه، کاهش حجم تصاویر مورد استفاده در صفحه است. باید سعی کنید حجم تصاویر حداکثر 300 کیلوبایت یا کمتر باشد. ابزارهای فشردهسازی تصویر رایگان زیادی وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید که یکی از آنها TinyPNG است. فقط کافی است تصاویر را به صفحه مورد نظر بکشید و رها کنید. میتوانید همزمان تا 20 تصویر را فشرده کنید.
کاهش حجم تصاویر باعث کاهش زمان بارگذاری تصاویر در صفحه و در نتیجه افزایش سرعت بارگذاری صفحه میشود و کاربران رضایت بیشتری خواهند داشت. بنابراین کاربران ترغیب میشوند مدت زمان بیشتری در صفحه بمانند و با آن تعامل داشته باشند. این امر میتواند بر معیارهای رفتار کاربر مانند نرخ خروج فوری و میانگین مدت زمان نشستها تأثیر مثبت داشته باشد. همچنین باید به فرمت تصاویر نیز توجه ویژهای داشت.
رایجترین فرمتهای تصاویر و کاربرد هر یک از آنها:
- PNG: این فرمت برای لوگو، اسکرینشات، طراحیها و تصاویر با جزئیات بالا مناسب است.
- JPEG: این فرمت برای تصاویر پیچیده بدون متن مانند عکسهای تفصیلی مناسب و ایدهآل است.
- GIF: توصیه میشود از GIF بسیار محدود استفاده کنید؛ چرا که میتوانند سرعت صفحه را کاهش دهند. اگر نیاز است از تصاویر GIF استفاده کنید، تبدیل آنها به ویدیو میتواند مفیدتر باشد.
- WebP: این فرمت سبکتر از PNG و JPEG است و بسیار محبوب شده است. احتمالاً در آینده این فرمت استاندارد برای اکثر تصاویر خواهد شد. فرمت WebP بیشترین قابلیت را در فشردهسازی اندازه تصاویر دارد. در واقع، این فرمت میتواند اندازه تصاویر را تا 30٪ بیشتر از JPEG کاهش دهد. بنابراین، شاید زمان آن رسیده باشد که از این فرمت برای بهبود سرعت بارگذاری صفحات استفاده کنید.
راههای دیگری برای افزایش سرعت بارگذاری صفحات وجود دارد که شامل موارد زیر است:
- کاهش درخواستهای HTTP
- بهینهسازی CSS، JavaScript و HTML
- فعال کردن حافظهی نهان مرورگر
- استفاده از شبکه تحویل محتوا (Content Delivery Network یا CDN)
با بهکارگیری این روشها میتوان سرعت بارگذاری صفحات را بهطور قابلتوجهی افزایش داد و تجربهی کاربری بهتری فراهم کرد.
رفتار کاربر و قصد جستجو (Search Intent)
قصد جستجو یا Search Intent چیست؟
Search Intent یا قصد جستجو (یا نیت کاربر) به هدف اصلی کاربر از جستجو در موتور جستجو اشاره دارد. به عبارت دیگر، دلیل “چرایی” جستجوی کاربر است. اگرچه قصد جستجو جزء معیارهای رفتار کاربر محسوب نمیشود اما ارتباط نزدیکی با رفتار کاربر دارد. شناسایی قصد جستجو میتواند به تنظیم بهتر صفحات برای کاربران کمک کند. چهار نوع اصلی قصد جستجو عبارتند از:
- قصد اطلاعاتی (Informational): کاربر به دنبال کسب اطلاعات خاص یا پاسخ به سؤالی است.
- قصد مسیریابی (Navigational): کاربر به دنبال سایت یا صفحه خاصی است.
- قصد تراکنشی (Transactional): کاربر قصد خرید محصول یا سرویس دارد.
- قصد تجاری (Commercial): کاربر در مرحله تحقیق قبل از خرید است.
یک نمونه از قصد اطلاعاتی، جستجوی عبارت “چگونه گوجه فرنگی بکاریم” توسط کاربر در گوگل است. اگر قصد کاربر تراکنشی باشد، ممکن است عبارت “جایی برای خرید بوته گوجه فرنگی” را جستجو کند. نکته مهم این است که قصد جستجوی کاربر ممکن است در طول سفر کاربر تغییر کند و ممکن است ابتدا به دنبال کسب اطلاعات باشد و سپس تصمیم به خرید محصول یا سرویس بگیرد.
ارتباط قصد جستجو با رفتار کاربر
- نرخ کلیک (CTR): هنگامی که هدینگها و متادیسکریپشن با قصد جستجوی کاربر مطابقت و همخوانی داشته باشد، احتمال کلیک کردن کاربر بر روی صفحه بیشتر خواهد بود که میتواند منجر به بهبود CTR شود.
- نرخ پرش (Bounce Rate): اگر کاربر روی صفحه شما کلیک کند اما محتوای آن منطبق بر قصد جستجوی او نباشد، احتمال خروج سریع از صفحه وجود دارد که باعث افزایش نرخ پرش و کاهش رتبه صفحه میشود.
- نرخ تبدیل: هنگامی که محتوای شما قصد جستجوی کاربر را برآورده کند، احتمال انجام اقدامات مورد نظر مانند خرید، ثبتنام در خبرنامه یا ارسال فرم تماس افزایش مییابد.
- میانگین مدت زمان session: اگر محتوا با قصد جستجوی کاربر مطابقت داشته باشد، کاربر بیشتر با محتوا تعامل داشته و زمان بیشتری را در صفحه سپری خواهد کرد.
همسو کردن محتوا با نیاز اطلاعاتی کاربران از طریق شناسایی قصد جستجوی آنها، میتواند تأثیر مثبتی بر تجربه کاربری و رفتار آنها در سایت داشته باشد و منجر به ایجاد تجربه کاربری مثبتتر و جذابتری شود که در نهایت به بهبود معیارهای رفتار کاربر و ارتقای بهینهسازی موتور جستجو کمک میکند.
نحوه تنظیم محتوا بر اساس قصد جستجو
تحقیق کلمات کلیدی
اولین گام در تولید محتوای همسو با قصد جستجوی کاربران، تحقیق کلمات کلیدی است. کلمات کلیدی واژهها یا عباراتی هستند که کاربران در موتورهای جستجو وارد میکنند تا اطلاعات مورد نیاز خود را بیابند. با تحقیق کلمات کلیدی، میتوان کلمات کلیدی مورد استفاده مخاطبان هدف را تجزیه و تحلیل کرده و در استراتژی تولید محتوا به کار برد. بدون تحقیق کلمات کلیدی، احتمال هدفگیری کلمات کلیدی نامرتبط با قصد جستجوی کاربر افزایش مییابد.
تجزیه و تحلیل صفحات نتایج جستجو (SERP) و تولید محتوا
قبل از تولید محتوا، باید SERP را تجزیه و تحلیل نمود. کافی است یکی از کلمات کلیدی را در موتور جستجو وارد کرده و نتایج برتر را بررسی کنید. با جستجوی یک کلمه کلیدی در موتور جستجو و بررسی نتایج برتر، نوع و ماهیت محتوای صفحات موجود شناسایی میشود. در صورتی که اکثر نتایج برتر مربوط به پستهای وبلاگ باشد، هدفگیری آن کلمه کلیدی با یک صفحه محصول مناسب نخواهد بود. تحلیل عمیق محتوای صفحات برتر برای درک دلایل رتبهبندی بالای آنها حائز اهمیت است. حین تحلیل صفحات، باید روشهای ارتقای کیفیت و افزودن ارزش به محتوا مدنظر قرار گیرد برخی از این رویکردها عبارتند از:
- نگاه تازه به موضوع
- پرداختن عمیقتر به موضوع
- اضافه کردن عناصر تعاملی
- ارائه آموزشها و راهنماها
- ایجاد محتوای جذابتر و خواندنیتر
سپس میتوان محتوای باکیفیت، مرتبط و بهینه برای مخاطبان هدف تولید نمود که منجر به بهبود معیارهای رفتاری مانند CTR و افزایش رتبهبندی در نتایج جستجو میشود.